مبانی «هویتساز» هر زبان بخشهای «ترجمهناپذیر» آن زبان است؛ مثلا، در زبان فارسی، عبارات «پت و پهن»، «پک و پوز»، «زر و پر»، «شر و ور»، «کت و کلفت»، «زلم زیمبو»، «دنگ و فنگ»، «انتر منتر» و «چپل چلاق» این وظیفه را عهدهدار هستند
این مثال ها که ترجمه پذیر هستند. برای معادل سازی گاهی concept رو از لغت زبان مبدا می گیرن, و دنبال یک لغت, اصطلاح, شبه جمله, یا جمله می گردن. بعد با توجه به context براش یک معادل انتخاب می کنن. مثلا برای پت و پهن میشه تو یک متن خاص از chunky monkey استفاده کرد
«ترجمهناپذیری» بحث طولانی و پیچیدهایه، ترجمهناپذیری واژهها، ترجمهناپذیری مفاهیم، ترجمهناپذیری اصطلاحات، ترجمهناپذیری بازیهای کلامی و... برای همین اصطلاح «ترجمهناپذیر» رو توی گیومه گذاشتم از این حرفها گذشته، این نوشته طنز بود!
این مثال ها که ترجمه پذیر هستند.
پاسخحذفبرای معادل سازی گاهی concept رو از لغت زبان مبدا می گیرن, و دنبال یک لغت, اصطلاح, شبه جمله, یا جمله می گردن. بعد با توجه به context براش یک معادل انتخاب می کنن.
مثلا برای پت و پهن میشه تو یک متن خاص از chunky monkey استفاده کرد
«ترجمهناپذیری» بحث طولانی و پیچیدهایه، ترجمهناپذیری واژهها، ترجمهناپذیری مفاهیم، ترجمهناپذیری اصطلاحات، ترجمهناپذیری بازیهای کلامی و... برای همین اصطلاح «ترجمهناپذیر» رو توی گیومه گذاشتم
پاسخحذفاز این حرفها گذشته، این نوشته طنز بود!
راست میگی یا شوخی میکنی ؟:)
پاسخحذف