رساله‌ی صد پند (مولانا عبید زاکانی)

اول. ای عزیزان، عمر را غنیمت شمرید
دوم. وقت از دست مدهید
سوم. عیش امروز به فردا میندازید
چهارم. روز نیک به روز بد مدهید
پنجم. پادشاهی را نعمت و غنیمت و تندرستی و ایمنی دانید
ششم. حاضر وقت باشید که عمر دوباره نخواهد بود
هفتم. هر کس که پایه و نسب خود را فراموش کند، بیادش میاورید
هشتم. بر خودپسندان سلام مدهید
نهم. زمان ناخوشی را به حساب عمر میاورید
دهم. مردم خوش باش و سبک روح و کریم نهاد و قلندر مزاج را از ما درود دهید
یازدهم. طمع از خیر کسان ببرید تا به ریش مردم توانید خندید
دوازدهم. گرد در پادشاهان مگردید و عطای ایشان را به لقای دربانان ایشان بخشید
سیزدهم. جان فدای یاران موافق کنید
چهاردهم. برکت عمر و روشنایی چشم و فرح دل در مشاهده نیکوان دانید
پانزدهم. ابرو در هم کشیدگان و گره در پیشانی آورندگان و سخن‌های به جد گویان و ترش‌رویان و کج‌مزاجان و بخیلان و دروغ‌گویان و بدادبان را لعنت کنید
شانزدهم. خواجگان و بزرگان بی‌مروت را به ریش تیزید
هفدهم. تا توانید سخن حق مگویید تا بر دل‌ها گران مشوید و مردم بی‌سبب از شما نرنجند
هجدهم. مسخرگی و قوادی و دف‌زنی و غمازی و گواهی به دروغ دادن و دین به دنیا فروختن و کفران نعمت پیشه سازید تا پیش بزرگان عزیز باشید و از عمر برخوردار گردید
نوزدهم. سخن شیخان باور مکنید تا گمراه مشوید و به دوزخ نروید
بیستم. دست ارادت در دامن رندان پاکباز زنید تا رستگار شوید
بیست و یکم. از همسایگی زاهدان دوری جویید تا بکام دل توانید زیست
بیست دو دوم. در کوچه‌ای که مناره باشد وثاق مگیرید تا از دردسر مؤذنان بدآواز ایمن باشید
بیست و سوم. بنگیان را به لوت و حلوا دریابید
بیست و چهارم. مستان را دست گیرید
بیست و پنجم. چندان که حیات باقی است از حساب میراث‌خوارگان خود را خوش دارید
بیست و ششم. مجردی و قلندری را مایه شادکامی و اصل زندگانی دانید
بیست و هفتم. خود را از بند نام و ننگ برهانید تا آزاد توانید زیست
بیست و هشتم. در دام زنان میفتید، خاصه بیوگان کرّه‌دار
بیست و نهم. از بهر جماع سرد، حلال عیش بر خویش حرام مکنید
سی. دختر فقیهان و شیخان و قاضیان و عوانان مخواهید و اگر بی‌اختیار پیوندی با آن جماعت اتفاق افتاد عروس را به ...ون‌سو برید تا گوهر بد به کار نیاورد و سالوس و مزدور و پدر و مادر آزار از ایشان در وجود نیاید
سی و یک. دختر خطیب در نکاح میاورید تا ناگاه خرکرّه نزاید
سی و دو. از تنعم دایگان و حکمت قابله و حکومت حامله و کلکل گهواره و سلام داماد و تکلیف زن و غوغای بچه هراسان باشید
سی و سه. جلق زنی را به از غر زنی دانید
سی و چهار. در پیری از زنان جوان مهربانی مخواهید
سی و پنج. بیوه زنان را به رایگان مگایید
سی و شش. زن مخواهید تا قلتبان مشوید
سی و هفت. پیر زنان را سر به کلوخ کوب بکوبید تا درجه غازیان دریابید
سی و هشت. بر سر راه‌ها به قامت بلند زنان و چادر مهرزده و سربند ریش‌دار از راه مروید
سی و نه. مال یتیمان و غلامان را بر خود مباح دانید تا شما را مباحی تمام توان خواند
چهل. آلت خاییدن و گاییدن یکزمان بیکار مدارید
چهل و یک. مردان مست را چون خفته دریابید تا بیدار نشوند فرصت را غنیمت دانید
چهل و دو. زکات ...یر به مستحقان رسانید چون زنان مستور که از خانه بیرون نتوانند رفتن و هیزان پیر و ریش آورده که از کسب مانده باشند و زنان جوان شوهر به سفر رفته که زکات یمنی عظیم دارد
چهل و سه. طعام و شراب تنها مخورید که این شیوه کار قاضیان و جهودان باشد
چهل و چهار. حاجت بر گدازادگان مبرید
چهل و پنج. غلام بچگان ترک را تا بی‌ریشند به هر بها که فروشند، بخرید و چون آغاز ریش آوردن کنند، به هر بها که خرند، بفروشید
چهل و شش. در کودکی ...ون از دوست و دشمن و خویش و بیگانه و دور و نزدیک دریغ مدارید تا در پیری به درجه شیخی و واعظی و جهان پهلوانی و معرفی برسید
چهل و هفت. غلام نرم‌دست خرید نه سخت‌مشت
چهل و هشت. شراب از دست ساقی ریش‌دار مستانید
چهل و نه. در خانه‌ی مردی که دو زن دارد، آسایش و خوش‌دلی و برکت مطلبید
پنجاه. از خاتونی که قصه ویس و رامین خواند و مردی که بنگ وشراب خورد، مستوری و ...ون درستی توقع مدارید
پنجاه و یک. دختر همسایه را از ...ون‌سو فرو برید تا طریقه امانت و شفقت و مسلمانی و حق همسایگی رعایت کرده باشید و شب عروسی دخترک در محل تهمت نباشد و از داماد خجلت نبرد و در نزد مردم رو سفید باشد
پنجاه و دو. حاکمی که عادل و قاضی که رشوت نستاند و زاهدی که سخن به ریا نگوید و حاجبی که با دیانت باشد و ...ون درست صاحب دولت در این روزگار مطلبید
پنجاه و سه. بر زنان جوان شوهر به سفر رفته و عاشقی که بار اول به معشوق رسد و ...یرش برنخیزد و شاهدی که در مجلس رود و حریف او را نپسندد و بیرون کند و به گروهی نیم مست که شرابشان ریزد و جوانی که به دست سلیطه پیر گرفتار باشد و دختری که بکارت به باد داده و شب عروسی نزدیک رسیده، رحمت آرید تا خدا بر شما رحمت آرد
پنجاه و چهار. زنان را در حال نزع چندان که مقدور باشد بگایید و آن را فرصت و صرف تمام دانید
پنجاه و پنج. از کودکان نابالغ به میان پای قانع شوید تا شفقت به جای آورده باشید
پنجاه وشش. آن کس را پهلوان مخوانید که پشت دیگری به زمین تواند آورد، پهلوان حقیقی آن را دانید که روی بر خاک نهد و از روی ارادت یک گز ...یر در ...ون گیرد
پنجاه و هفت. بر وعده مستان و عشوه زنکان و عهد قحبگان و خوش آمد کنگان کیسه مدوزید
پنجاه و هشت. با استادان و پیش‌قدمان و ولیعهدان و کسانی که شما را گاییده باشند تواضع واجب شمرید تا آبروی را به باد ندهند
پنجاه و نه. از دشنام گدایان و سیلی زنان و چربک کنگان و زبان شاعران و مسخرگان مرنجید
شصت. از جماع نوخطان بهره تمام حاصل کنید که این نعمت در بهشت نیاید
شصت و یک. هر دغا که بتوانید در نرد و قمار بکنید تا مقامر تمام گفته شوید، سوگند سه طلاق بخورید که سوگند در قمار شرعی نیست
شصت و دو. پیش از اتمام کار زر به کنک و قحبه مدهید تا آخر کار انکار نکند و ماجرا دراز نکشد
شصت و سه. مردم بسیارگوی و سخن‌چین و سفله و مست و مطربان ناخوش آواز زله‌بند که ترانه‌های مکرر گویند در مجلس مگذارید
شصت و چهار. از مجلس عربده بگریزید
شصت و پنج. کنک و قحبه را در یک جا منشانید
شصت و شش. نرد به نسیه مبازید تا به هرزه مغز حریفان مبرید
شصت و هفت. کنک را با احتیاط به حجره برید و حاضر وقت باشید تا به وقت بیرون آمدن از سلاح‌پارها چیزی ندزدد
شصت و هشت. تا اسباب لوت و حلوا برابر چشم محیا نشود خویش را به بنگ نزنید
شصت و نه. مردمکان فضول و کسانی که بامداد روی ترش دارند و در خمار فضیحت و ملامت کنند که تو دوش بد خورده‌ای و صراحی شکسته و زر و سیم بخشیده‌ای، سرشان در ...س خواهر زن فرو نهید تا دیگر زحمت مردمان ندهند
هفتاد. زنان را سخت بزنید و چون سخت بزدید، سخت بگایید تا از شما بترسند و فرمانبردار گردند و کار کدخدایی میان بیم و امید ساخته شود و کدورت به صفا مبدل گردد
هفتاد و یک. شاهدان را به چرب‌زبانی و خوش آمد گویی از راه ببرید
هفتاد و دو. بر لب جوی و کنار حوض مست نروید تا مگر در حوض نیفتید
هفتاد و سه. با شیخان و نومالان و فالگیران و مرده شویان و کنگره‌زنان و شطرنج‌بازان و دولت‌خوردگان و بازماندگان خاندان‌های قدیم و دیگر فلک‌زدگان صحبت مدارید
هفتاد و چهار. راستی و انصاف و مسلمانی از بازاریان مطلبید
هفتاد وپنج. سیلی و مالش از حریف کنده دریغ مدارید
هفتاد و شش. از تزویر قاضیان و شنقصه مغولان و عربده کنکان و حریفی آنانی که روزگاری گاده باشید و امروز دعوی زبردستی و قتالی و پهلوانی کنند و زبان شاعران و مکر زنان و چشم حاسدان و کینه خویشان ایمن باشید
هفت و هفت. از فرزندی که فرمان نبرد و زن ناسازگار و خدمتکار حجت‌گیر و چارپای پیر و کاهل و دوست بی‌منفعت برخورداری طمع مدارید
هفتاد و هشت. بر پای منبر واعظان بی وضو تیز مدهید که علمای سلف جایز ندانسته‌اند
هفتاد و نه. جوانی به از پیری، صحت به از بیماری، توانگری به از درویشی، غری به از قلتبانی، مستی به از مخموری، هشیاری به از دیوانگی دانید
هشتاد. توبه کار مشوید تا مفلوک مندبور و بخت‌کور و گران‌جان مشوید
هشتاد و یک. حج مکنید تا حرص بر مزاج شما غلبه نکند و بی ایمان و مروت نگردید
هشتاد و دو. راه خانه معشوق را به مردم منمایید
هشتاد و سه. زنان را تنها مگایید که زن تنها گاییدن کار محتشمان نباشد
هشتاد و چهار. از دیوثی عار مدارید تا روز بی‌غم و شب بی‌فکر توانید زیست
هشتاد و پنج. شراب‌فروشان و بنگ‌فروشان دل به دست آرید تا از عیش ایمن باشید
هشتاد و شش. در ماه رمضان شراب در برابر مردم مخورید تا منکر شما نگردند
هشتاد و هفت. گواهی کوران در ماه رمضان قبول مکنید اگر چه بر کوهی بلند باشد
هشتاد و هشت. از جولاهه و حجام و کفشگر چون مسلمان باشند جزیه مطلبید
هشتاد و نه. در راستی و وفاداری مبالغه مکنید تا به قولنج و دیگر امراض مبتلا مشوید
نود. بر بنگ صباحی و شراب صبوحی ملازمت لازم شمرید تا دولت روی به شما آرد که فسق در همه جا یمنی عظیم دارد
نود و یک. شیخ زادگان را به هر وسیله که باشد بگایید تا حج اکبر کرده باشید
نود و دو. در شراب‌خانه و قمارخانه و مجلس کنکان و مطربان خود را به جوانمردی مشهور مکنید تا روی هر چیز به شما نکنند
نود و سه. جای خود را بر گدازادگان و غلامزداگان و روستازادگان عرضه مکنید
نود و چهار. از منت خویشان و سفره خسیسان و گره پیشانی خدمتکاران و ناسازگاری اهل خانه و تقاضای قرض‌خواهان گریزان باشید
نود و پنج. به هر حال از مرگ بپرهیزید که از قدیم مرگ را مکروه داشته‌اند
نود و شش. خود را تا ضرورت نباشد در چاه میفکنید تا سر و پای مجروح نشود
نود و هفت. کلمات شیخان و بنگیان در گوش مگیرید که گفته‌اند:
هـر معـرفـتی که مـرد بنگی گـوید
بر ...یر خری نویس و در ...ونش کن
نود و هشت. تخم به حرام اندازید تا فرزندان شما فقیه و شیخ و مقرب سلطان باشند
نود و نه. هزل را خوار مدارید و هزالان را به چشم حقارت منگرید
صد. زنهار که این کلمات به سمع و رضا در گوش گیرید که کلام بزرگان است و بدان کار بندید