۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

381 - شایعات تنـاسـلی

در پی تلاش فراوان برای یافتن عوامل تـجـاوز در ز‌ندان‌ها و پس از ارائه‌ی مدارک مورد نیاز از جانب شاکیان، تعدادی آ‌لـ‌ـت در حال فرار دستگیر و حواله‌ی مسئولان مربوطه شدند. ظاهرا به دلیل مجاز بودن آدم‌کشی در «اوضاع حساس کنونی»، برخی از این آلت‌ها قصد داشتند تحت هویت جعلی «آلت قتاله» از کشور خارج شوند اما پس از بررسی‌های کارشناسانه « تـنـا‌سلی» بودن آنها به اثبات رسید

۲۰ نظر:

  1. وظیفتو هر وقت انجام بدی تازه ست

    پاسخ دادنحذف
  2. برای شفاف سازی اسم مسئولان هم بگو

    پاسخ دادنحذف
  3. میگن دکتر ابولقاسم حالت -طنزپرداز و ادیب معروف- در بیمارستان بستری بوده. یه روز دکتر بهبودی -از ادیبان معروف- میره ملاقاتش. از اونجا که هر دو اهل طنز و مطایبه بودن، دکتر بهبودی رومیکنه به دکتر حالت و میگه: ...خب "حالت"؟...چطوره احواله "آلت"؟

    مرحوم حالت هم بی معطلی میگه: الحمدلله...رو به "بهبودی" است!!!

    پاسخ دادنحذف
  4. این ’آلت‘ هم از اون کلمه هاست که در سیر تاریخی خودش ’حالت‘های مختلفی بخودش گرفته.
    همونطور که کدئین گفت گاهی ’آلت قتل‘ حالتِ ’آلت تناسلی‘ میگیره و برعکس.
    یه نمونه دیگه ش هم وجود داره: ’آلت لهو و لعب‘ هم میتونه حالت ’تناسلی بگیره.‘

    میگن میون اهل طرب از همه بدبخت‌تر نی‌نوازان!
    اینم یه پیشینه تاریخی داره: میگن ناصرالدین شاه اگر از کار مطرباش خوشش میومد، دستور میداد توو آلت لهو و لعب هر کدوم رو پر کنن از اشرفی. این وسط نوازنده تار و تمبک و سنتور که جای کافی داشتن خیلی خوش بحالشون میشد. این نی‌نواز بدبخت بود که آلتش جایی برای قبول اشرفی نداشتو سرش بی کلاه میموند!
    از اونطرف، وای به روزی که شاه از آهنگ مطربا خوشش نمیومد. دستور میداد آلت موسیقی هرکدوم رو بکنن توو ماتحتشون! خب طبیعیه که ماتحت، به جهت خصوصیات طبیعی پذیرایه این اقلام آلات با این سایز نبود (یا شایدم قابل نبودن!). این وسط تنها نی‌نواز ننه‌مرده بود که نیِ‌ش به لحاظ سایز مناسب بود ( یا شاید ماتحت فقط اونو قابل میدونست!)

    پاسخ دادنحذف
  5. سلام...من اولین باره گذرم به اینجا می افته...خیلی خوشم اومد از نوشته هات... راستش اومدم نظر بدم دیدم پستت و کامنتاش زیادی سکشوال شده...این بود که ترجیح دادم نظرمو نگه دارم برای خودم!
    بهر حال خوشمان آمد...با اجازه می لینکیمتان:دی

    پاسخ دادنحذف
  6. البته اين كه گفته شده الت دست بيشتر به خاطر شرم و حيا بوده، تلفظ صحيحش دست به الته.

    پاسخ دادنحذف
  7. دوستي از ديار سنه دژ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۴۹

    شايد هم الت به دست بوده كه به مروو زمان بش حذف شده و شده الت دست.
    والا چي بگم.
    خدا ميدونه.

    پاسخ دادنحذف
  8. دوست دوستي از ديار سنه دژ۳۰ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۲۳:۵۲

    حالا چرا همهگي به اين الته گير داديد. چيز ديگري نيست تا شمارو سر گرم كنه.

    پاسخ دادنحذف
  9. البته بايد متذكر بشم كه الت سرو گرم نميكنه.
    بلكه سرش گرم ميشه و جاي ديگرو گرم ميكنه.

    پاسخ دادنحذف
  10. همه تون شدین آلت دست کدئین!!!
    در این حالت هرچی میخاین بنویسین اصلا به "آلتشم" حساب نمیکنه!

    پاسخ دادنحذف
  11. ناشناس جان! اما فکر کنم کامنت تو رو به "آلــتش" حساب کنه، مبارکا باشه

    پاسخ دادنحذف
  12. دوستی از دیار سنه دژ؟ اسمای جدید واسه خودت درست کردی ناقلا! یه دوست «معلوم الحال» هم که پیدا کردی. نمایشگاهو راه انداختی جیگر؟

    پاسخ دادنحذف
  13. دوست معلوم الحال یعنی همون معلوم ال"حالت" دیگه؟! نه؟

    خوب شد نشدیم معلوم ال"آلت" ....حیثیتمون رفته بودآآآ

    پاسخ دادنحذف
  14. معلوم الحال جان! در این "حالت" -یعنی گاوپیشونی سفید بودن- بین معلوم الحالت بودن و معلوم الآلت بودن وحدت تام برقراره به این معنا که حالت شما همان آلت شماست و آلت شما همان آلت شما!

    پاسخ دادنحذف
  15. همون ناشناس دیگهه۳۱ شهریور ۱۳۸۸ ساعت ۱۷:۴۲

    "حالت شما همان آلت شماست و آلت شما همان حالت شما"
    ...پس آلت ما چی؟!!!

    پاسخ دادنحذف
  16. ای بابا این حرفا چیه؟
    آلت ما و شما نداره!!!

    پاسخ دادنحذف
  17. معلوم الحال جان؟ "آلت ما شما نداره"؟ شب عروسی پس مارو یادت نره!

    به قول حافظ میگه
    شب زفاف کم از صبح پادشاهی نیست
    به شرط آنکه بود آلتم از آنِ شما!

    پاسخ دادنحذف
  18. به جای آلت از کنترل شیفت استفاده کن.

    پاسخ دادنحذف
  19. به جای آلت از کنترل شیفت استفاده کن.

    پاسخ دادنحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید