۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

638 - پرسیدن عیب نیست؟

- دیگه چی؟
- چی دیگه چی؟
- نمی‌خوای توضیح بدی؟
- چیو توضیح بدم؟
- از من می‌پرسی؟
- مگه کس دیگه‌ای هم هست اینجا؟
- چرا اینجور جواب می‌دی؟
- چه جور جواب می‌دم؟
- خودت لحنت رو نمی‌فهمی؟
- لحنم چشه؟
- فکر کردی خرم؟ باز اعصابت از کجا خورده؟
- دوباره می‌خوای همون جر و بحثا رو راه بندازی؟
- تا حالا شده من الکی بحث راه بندازم؟
- آره؟ یعنی واقعا یادت رفته؟
- چرا سوال منو با سوال جواب می‌دی؟
- من سوال تورو با سوال جواب دادم؟
- مگه غیر از این، کار دیگه‌ای هم بلدی؟
- متلک می‌ندازی؟
- غیر از این انتظار داری؟
- انتظار؟ از تو؟
- چیه؟ مگه چمه؟
- خودت نمی‌دونی؟
- باید بدونم؟
- صداتو بلند می‌کنی؟
- مثلا چه غلطی می‌خوای بکنی؟
- خیلی دوس داری بدونی؟
- فکر کردی نمی‌دونم؟
- ...؟

۴ نظر:

  1. دیالوگ تکراریی که هنوز هم هر روز تکرار میشه واسمون.

    پاسخحذف
  2. بععععععله اين ديالوگها رو که تو اين صفحه جديد گذاشتين يادمون افتاد يه قولي به ما داده بودين بعد ميسر نشد ؛ با خودمون مي گيم : عيبي نداره جوونه يک سر و هزار سودا ؛ سرش شلوغه دنبال يه لقمه نون ِ حلاله فراموش کرده .

    پاسخحذف
  3. @ماشال

    قول؟ یادم نی به مولا، بوگو، در خدمتیم

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید