۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

496 - عقل معاش، افسانه‌ی تلاش

اونقد واسه دوس‌دخـ.ـترش نامه نوشت تا دخـتره عاشق پستچی محل شد

۱۵ نظر:

  1. این از اون جمله‌هاییه که منبعش معلوم نیستا

    پاسخ دادنحذف
  2. اگه یک موقع می خواست طرفش عصبانیتش رو یک جوری خالی بکنه چی میشد؟ من که اصلا نمی خوام جای پست چیه باشم؟ این حالت یک جور بدبختیه و معشوق شدن توسط یک دختر که از همه بلاها بدتره!

    پاسخ دادنحذف
  3. خيييييييييييييييييلي قشنگ بود...كدئين عالي مينويسي داداچ!

    پاسخ دادنحذف
  4. خب اگر ایمیل هم میزد عاشق صاحب کافی نت می شد پس چاره چیه؟

    پاسخ دادنحذف
  5. یاد فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین افتادم
    آپم رفیق

    پاسخ دادنحذف
  6. خوب این که شد چند کیلو خرما واسه مراسم تدفین که ..

    پاسخ دادنحذف
  7. سلام!
    جالب و قصار!
    از حاج آقا گرفتمت!
    از اين به بعد مي خونمت كديين شايد آرومم كني!
    goodluck

    پاسخ دادنحذف
  8. نامه رو كبوتر مياورد !!
    عشقشون پاك موند.

    پاسخ دادنحذف
  9. کپی رایت داره داداچ!

    سوت می کنم.

    http://cafeborelli.blogspot.com/2009/11/blog-post_04.html

    پاسخ دادنحذف
  10. من که قبل از همه گفتم منبعش معلوم نیست. این یه جک قدیمیه. واسه همین ممکنه تو جاهای دیگه هم دیده باشینش، من فقط بازگو کردم

    پ ن: فیلم چند کیلو خرما... (که نامجو توشه) رو ندیدم

    پاسخ دادنحذف
  11. این هم روزگاریه!! واسه همین نامه مینوشته که اونها را به هم برسونه!! دست خداست دیگه!

    پاسخ دادنحذف
  12. واقعاااااااااااااااااا این پستت قشنگ بود

    پاسخ دادنحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید