۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

478 - خاطرات بچگی

[بچه بشین درستو بخون! تو حمال بشی یا دکتر که به حال من فرقی نداره!]

معلوم هم نشد چرا بابا ننه‌ها، آینده‌ی ما رو اینقد سیاه-سفید می‌دیدن

۱۸ نظر:

  1. اصولاً طيف رنگي خاكستري از حافظه ملت ما پاكشده .

    پاسخحذف
  2. حالا بازم خوب برا شما دو رنگ می بینند مال مارا همان سیاه بیشتر نمی بینند

    پاسخحذف
  3. مسیح بر کوه زیتون۳ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۱۰

    بابای من که مارو می دید پای تلویزیون چشم غره می رفت بهمون.

    پاسخحذف
  4. ها... پس به بابا ننه ت رفتی!

    پاسخحذف
  5. بچه جون لااقل حمال هم میشی، حمال یه دکتر شو.

    پاسخحذف
  6. به نظر منظور خیلی واضحه، ینی:
    درس بخون تاوقتی بزرگ شدی، بخاطر زحماتت در دوران دبستان تاپایان دانشگاه، بمراتب بالای اجتماعی طوری دست پیداکنی، که مردم به خاطر اون مرتبه به من که پدرتم احترام بگذارن ومن بخاطراینگونه احترامات معنوی، ازبعضی مزایای مادی هم برخوردار شم تا مجبور نباشم برای عملِ آق ابُل1 شش ماه تو صف متخصص پروستات منتظر بمونم.
    ==========
    1آق اَبُل= در گویش قمی نرینه

    پاسخحذف
  7. اگه یه نفر شغل اولش دکتری باشه و شغل دومش حمالی، اونوقت سیاهه یا سفید؟

    پاسخحذف
  8. یغنی ما هم بعدا مثل اون ها می شیم ؟

    پاسخحذف
  9. خدا می‌دوونه آقا
    ما چیکاره‌ایم؟!
    مهدی خسروانی دامت برکاته

    پاسخحذف
  10. به حالشون فرق داره كه اینهمه حرص میخورن...!

    پاسخحذف
  11. در استای پست قبلیت
    yeaalameharf.blogspot,com/2010/01/blog-post_24.html

    پاسخحذف
  12. نه حمال شدیم نه دکتر
    هر کدوم بودیم وضع مالیمون بهتر از اینی بود که شهروند درجه دو بشیم!

    پاسخحذف
  13. و اینکه "چه فرقی به حال من داره"
    من هنوز فک مکینم یه فرقایی داره

    پاسخحذف
  14. این بیشتر بر میگرده به اینکه ثبات نظر ندارن 10 دقیقه بعد تلاش برای دکتر شدن شروع میشود

    پاسخحذف
  15. حالا من یه چیز دیگه به ذهنم میرسه.
    من میگم معلوم نیست که اینا چرا اینقدر نسبت به ما بی خیال بودن؟؟!!!
    بازم طبق معمول عالی بود
    راستی منم دو سه تا پست آخرمو مینیمال نوشتم.مینیمالم چیز خوبیه ها:دی
    بزنیم تو کار مینیمال.
    هر چند چیزی بارم نیست:دی
    آقا موفق باشی

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید