۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

783 - «زن» شدن «خرج» دارد

مدتی بود پی بهانه‌ای بودم، یادداشتی بنویسم. بهانه را جستم، گزارشی بود در روزنامه‌ی شرق (شماره‌ی ۱۳۹۶، ۲۸ آبان ۱۳۹۰) با عنوان «تغییر انگیزه‌های روانی کارگران جنسی». خلاصه‌اش این است:
بازار کارگری جنسی در ایران گاهی پذیرای دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله‌ای‌ست که دیگر بی‌سواد نیستند و برای امرار معاش کار نمی‌کنند. دخترانی با سن کمتر و تحصیلات بالاتر وارد بازار کارگری جنسی می‌شوند که دیگر مهاجر و غریبه نیستند و اغلب در همان شهر ساکن اند. آنها اغلب نیازهای اساسی و اولیه زندگی‌شان را با شغل اول تامین می‌کنند و کارگری جنسی را به عنوان شغل دوم برمی‌گزینند تا نابرابری‌های طبقاتی‌شان را رفع کنند و از امکانات دختران طبقه‌ی مرفه بهرمند شوند.
بدیهی‌ست که این اتفاق مختص به ایران نیست. با گسترش ارتباط‌ها و سیطره‌ی رسانه‌ها بر زندگی مردم، این مشکل جهانی دامنگیر ایران هم شده است (به گزارش ایسنا، ۶۰ درصد مردم ایران مخاطب ماهواره اند*).
از توصیف‌ها می‌گذریم و می‌پرسیم: چرا؟
اگر نگوییم تنها عامل، مسلما یکی از عوامل اصلی چنین اتفاقی «بالا رفتن توقع از زنان» است. هم جامعه و هم خود فرد (هم زن و هم مرد) توقع بسیاری از زنان دارند. زن برای این‌که به عنوان «زن» به رسمیت شناخته شود، باید پول خرج کند. سایز پستان و باسن و مدل مو و لباس برای «زن» بودن را اگر رسما اعلام نکنند یا درگوشی نجوا می‌کنند یا به واسطه‌ی اندام مدل‌ها و مانکن‌ها و سلبریتی‌ها جارش می‌زنند.
وودی آلن لطیفه‌ای دارد، می‌گوید: «از خاخام پرسیدم معنای زندگی چیست. سوالم را پاسخ داد، اما به عبری. وقتی پرسیدم اینی که گفتی یعنی چه؟ گفت پول بده تا عبری یادت بدهم.» داستان ما هم همین است. صنعت مد، لوازم آرایشی، انواع مسابقه‌های دختر شایسته‌ و شوهای مختلف استعدادیابی برای «ستاره» شدن، خواسته یا ناخواسته، همه در همین امتداد هستند؛ هم «نیاز» را ایجاد می‌کنند، هم ارضایش می‌کنند. اول «زیبایی» را تعریف می‌کنند، بعد راه «زیبا» شدن را نشان می‌دهند و سپس، شما را به تلاشی پرخرج و بی‌انجام برای «زیبا» شدن وامی‌دارند.
می‌دانیم که بازار مد و لوازم آرایشی از پرسودترین و پرمتقاضی‌ترین بازارهاست. یک نمونه‌ی جالبش را می‌آورم و سخن را تمام می‌کنم. در آمریکا، همایش‌های پر خرج و متنوعی درباره‌ی لباس، مو و آرایشگری برگزار می‌شود. یکی از معروف‌ترین‌هاش «همایش موی بردران برانر»* است؛ سالی دو بار در آتلانتا برگزار می‌شود؛ ۱۲۰ هزار شرکت‌کننده دارد؛ ۲۸ هتل به صورت اختصاصی برای همایش رزرو می‌شود و هر بار حدود ۶۰ میلیون دلار پول وارد آتلانتا می‌کند. این همایش ۶۵ سال است که برگزار می‌شود (و تقریبا همسن دانشگاه تهران ماست!)
پ‌ن: البته ساده‌لوحی‌ست اگر گمان کنیم این حرف‌ها فقط در مورد زنان صدق می‌کند. تمامی اینها درباره‌ی مردان هم، به شکلی دیگر، صادق است اما چون «گزارش» درباره‌ی زنان بود، این یادداشت هم درباره‌ی زنان نوشته شد.

متن کامل گزارش شرق
گزارشی از کتاب اشلی میرز با نام «زیبایی پرهزینه»

۲ نظر:

  1. روزنامه ي شرق چقدر در مورد اين زنان تحقيق کرده که با اين قاطعيت اين مطلب رو نوشته؟
    شغل اول چي هست؟ منشي گري؟ آيا در جامعه اي که مردان نمي تونند با شغلشون نيازهاي روزمره شون رو تامين کنندزنان مي تونند؟
    و سوالهاي اساسي ديگه اي که سر فرصت بايد بهشون پرداخت

    پاسخحذف
  2. «در سال ۴۷ ميانگين سن زنان كارگر جنسي ۳۰ سال و دوره تغيير از ۱۹ سال تا ۲۷ سال گزارش مي‌شد اما در سال‌هاي اخير ميانگين ورود زنان به بازار كارگري جنسي به‌شدت كاهش پيدا كرده و به كمتر از ۱۵ و ۱۴ سال رسيده است. در سال ۴۷، حدود ۶ درصد زنان كارگر جنسي تهران تهراني بودند امروز، نزديك به ۵۰ درصد اين زنان در تهران هستند. وضعيت تحصيلات در اين قشر به طور كلي دگرگون شده است... اين آماري است كه بر اساس گزارش مقايسه وضعيت كودكان و بزرگسالان روسپي در مجله اجتماعي دانشكده علوم اجتماعي در دانشگاه تهران به دست آمده است.»

    من منکر این نیستم که «فقر» یکی از عوامل مهم در گرایش به کارگری جنسی‌ست، اما اینجا بحث درباره‌ی تغییرات طیفی و طبقاتی کارگران جنسی در نیم‌قرن گذشته و از این مهم‌تر، تغییر تعریف «فقر» است.
    این مطلب را هم بخوانید تا شاید منظور بهتر منتقل شود:

    دختران مدل که از کشورهای دیگر به امید نقش بستن تصویرشان روی اجناسی با مارک‌های معروف به مراکز اصلی مد می‌آیند، چاره‌ای ندارند جز آن‌که ده‌ها هزار دلار خرج کنند تا هرطور شده در مراکز فوق شانس خود را آزمایش کنند
    متن کامل را اینجا بخوانید
    http://www.radiozamaneh.com/node/8375

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید