نمیدونم هالیوود از رو دست سیاستمدارای آمریکا فیلم میسازه یا سیاستمدارای آمریکا از هالیوود الهام میگیرن، شایدم هر جفتش. داستان پیدا کردن و کشتن بن لادن و بازنمود رسانهایش رو که دیدین و شنیدین:
«یک گروه معدود از سربازان آمریکایی بن لادن را کشتند»
خلاصه که یه سری آدم گمنام شبونه میرن آدم بده رو میکشن و جنازهاش رو گم و گور میکنن و قهرمانانه برمیگردن خونه. بعدش هم زود باید گفت:
«گرچه بن لادن کشته شد، تروریسم و بنیادگرایی اسلامی هنوز زنده است»
مثه آخر هر فیلم پرفروش دیگه که باید جوری تموم شه که واسه ساختن شمارهی ۲ و ۳ هم جا باشه
اگه بگیم واشنگتن تلاش میکنه که هالیوود رو واقعیت ببخشه، بیراهه نرفتیم و باز، اگه بگیم واشنگتن در حال ساختن، و هم زمان، اکران پرهزینهترین و پرسودترین فیلم اکشن تاریخ سینماس، اغراق نکردیم؛ فیلمی که تا الان، ده سال فیلمبرداریش طول کشیده و چند برابر کل کشتههای یازده سپتامبر آمریکایی و غیرآمریکایی به کشتن داده
پن: مسلما این حرفها به معنی انکار «تروریسم» و «بنیادگرایی» نیست چون به هر حال، حکومتهای سرکوبگر، تروریسم دولتی، طالبان، القاعده و هر کثافتی شبیه اینا، با آمریکا یه نقطهی اشتراک دارن: نیاز حیاتی به «دشمن»
«یک گروه معدود از سربازان آمریکایی بن لادن را کشتند»
«گرچه بن لادن کشته شد، تروریسم و بنیادگرایی اسلامی هنوز زنده است»
اگه بگیم واشنگتن تلاش میکنه که هالیوود رو واقعیت ببخشه، بیراهه نرفتیم و باز، اگه بگیم واشنگتن در حال ساختن، و هم زمان، اکران پرهزینهترین و پرسودترین فیلم اکشن تاریخ سینماس، اغراق نکردیم؛ فیلمی که تا الان، ده سال فیلمبرداریش طول کشیده و چند برابر کل کشتههای یازده سپتامبر آمریکایی و غیرآمریکایی به کشتن داده
پن: مسلما این حرفها به معنی انکار «تروریسم» و «بنیادگرایی» نیست چون به هر حال، حکومتهای سرکوبگر، تروریسم دولتی، طالبان، القاعده و هر کثافتی شبیه اینا، با آمریکا یه نقطهی اشتراک دارن: نیاز حیاتی به «دشمن»
نیاز حیاتس به دشمن خودساخته. دقیقن مثل بعض کشورهای خاور میانه. اصلن القاعده چه جوری درست شد؟ کله گنده هاش کجا آموزش دیدن؟
پاسخحذفهرچند اصلاً به بحث کربوط نیست، ولی هرجای دیگه توی از زیرنویس فیلمها گرفته تا کل وبلاگستان اگه میدیدم بجای کسره از ه استفاده کردهن، انقدر برام دردآور نبود.
پاسخحذفراستی چرا ملت توجه نمیکنن که اضافه ه به یک کلمه برای اینه که معنی افعال استن، هستن، وجود داشتن و... را خلاصه کنیم و کسره (که خونده میشه ولی نوشته نمیشه) برای نسبت دادن و اضافه کردن (مضاف و مضاف علیه) بکار میره.
اینجا نوشتی: مثه آخر هر فیلم!
باید نوشته میشد مث آخر هر فیلم.
مث = مثل
مثه = مثل است!
پایدار باشی
کار تمام سرویس های جاسوسی - امنیتی دنیا، ساختن فیلم است. (چون 90 درصد ترس یا احساس امنیت، روانی است تا سخت افزاری. پس تامین کننده های این دو هم باید نرم افزاری باشند). فقط می ماند اینکه در ساختن این فیلم ها، کدامشان حرفه ای تر و قشنگ تر عمل می کنند. که اگر با فیلمفارسی مضحک " ریگی " محصول جمهوری اسلامی ایران، مقایسه اش کنیم، باید گفت: براوو یو اس آرمی!
پاسخحذفاین چهار تا پُست آخری رو می خوندم، خیلی کمونیستی. خیلی یعنی شور.
پاسخحذف@شنگول
پاسخحذفواللا این داستان «شکستهنویسی» خیلی دور و درازه. کاملا درست میگی؛ «کسرهی اضافه» و «کسرهی جانشین فعل و شناسه» رو نباید قاطی کرد. منم سعی میکنم رعایت کنم و گاهی هم از دستم در میره. اما حقیقتش انگار بحث یه کم طول و تفسیر داره. مثلا دربارهی همین کلمهی «مثل»: من یه مقدار اینور اونور گشتم و تا جایی که دیدم هر دو شکلش نوشته میشه، هم «مثه» و هم «مثِ». ولی انگار حالت اول بیشتر جا افتاده یعنی شبیه کلمههای «اگه»، «مگه»، «آخه» که کسره، تو حالت شکسته، به صورت کسره نمیاد بلکه به صورت «ـه» میاد.
ولی مثلا تو عبارت «این کتابه منه»، قضیه خیلی پیچیده نیست و «ـه»ای که به کتاب اضافه شده، ظاهرا درست نیست.
غیر از اینا، تو خیلی از کلمات «ـه» خونده نمیشه و فقط صدای کسره میده، مثلا «خانه» یا «خونه»؛ یعنی، اساسا خیلی جاها «ـه» اصلا «ـه» نیست و صرفا کار اعراب کسره رو میکنه. واسه همین، بحث دربارهی «کسرهی اضافه» و «کسرهی جانشین فعل» بعضی جاها خیلی پیچیده میشه چون خیلی جاها «ـه» خودش یعنی «کسره»
امیدوارم منظور رو رسونده باشم. به هر حال، در این باره متن معتبری پیدا نکردم. اگه مطلبی داشتی حتما برام بفرست، مرسی :)
@Eric
پاسخحذفحرف شما اینه: هر چی یه سیستم امنیتی حرفهایتر و پولدارتر باشه، راحتتر میتونه سناریو بسازه، سناریوش رو پیش ببره و در نهایت، چیزی رو که میخواد به تعداد بیشتری از آدما بقبولونه. خب این حرف کاملا بدیهیه و اصلا بحثی سرش نیست
@zero
پاسخحذفآره ولی تصادفی بود. این پستها اتفاقی پشت سر هم اومد.
سر "پولدارتر" توافق ندارم.. مگه بقیه کشورها کم خرج این بازی هاشون می کنن؟
پاسخحذفدر کل، پس بحث بر سر چیه؟ هالیوود تقریباً هیچ گوشه از تخیل انسان ها را باقی نگذاشته که توش کار نشده باشه.. بنابراین، حتی مثلاً ارتش آمریکا، مو به موی داستانی که روایت می کنند، حقیقت داشته باشه، باز با یکی از سناریوهای هالیوودی همخوانی پیدا می کرد.
بعد از مدتها باز وبلاگت پیدا شد، هر چند اسم و رسمی ازت تو وبلاگت نیست ( و منم نگشتم ) مطمئنم که خودتی!
پاسخحذفبرو آقا، همین دنده برو! خوب داری میری...
منو هم نمیدونم یادت بیاد یا نه، یه زمانی داستان مینوشتم.
@ناشناس
پاسخحذفچاکریم ولی فکر کنم اشتباه گرفتی