۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

701 - پارادوکس تفاوت

بنده دوست داشتم مثل هیچ کس نباشم ولی کم‌کم فهمیدم که همه دوست دارند مثل هیچ کس نباشند، پس تصمیم گرفتم مثل همه باشم تا مثل هیچ کس نباشم...

۸ نظر:

  1. آفت فلسفه، سفسطه است. نه؟
    اگر مثل همه باشی، مثل همه دنبال این خواهی بود که مثل هیچ کس نباشی.

    پاسخ دادنحذف
  2. خب منظور متن هم همین بود!

    پاسخ دادنحذف
  3. منظور متن این است که من خلاف شنا می کنم، حتی اگر خلاف، هم سمت خودم باشد

    پاسخ دادنحذف
  4. @Eric
    کجاش همچی معنی‌ای می‌داد؟ تو عنوان نوشته «پارادوکس» خب یعنی این که این داستان تمومی نداره و همیشه این دو راهی هست

    پاسخ دادنحذف
  5. به نظرم پست مینیمال رو نباید توضیح داد ولی به هر حال ممنونم از همایون بابت توضیح مفیدش

    پاسخ دادنحذف
  6. @همایون:
    این یک حلقه است. از خودم به دیگران، و از دیگران به خودم. در حلقه دو راهی نداریم.

    پاسخ دادنحذف
  7. Well formalized! a

    ولی به نظر ِمن ایجاد تناقض نمی‌کنه؛ تو برای اینکه مثل ِبقیه نباشی، کاری رو می‌کنی که بقیه نمی‌کنن، و اون هم مثل ِهمه بودنه...
    قابل تجسم هم هست:
    فرض کن تو یک جمعی از آدم‌ها، همه به غیر از تو؛ دارن سعی می‌کنن که با حرف نزدن انسان بودنشون رو نشون ندن؛ اما تو این سعی رو نمی‌کنی، و حرف می‌زنی: تو متفاوت خواهی بود.

    پاسخ دادنحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید