ولی به نظر ِمن ایجاد تناقض نمیکنه؛ تو برای اینکه مثل ِبقیه نباشی، کاری رو میکنی که بقیه نمیکنن، و اون هم مثل ِهمه بودنه... قابل تجسم هم هست: فرض کن تو یک جمعی از آدمها، همه به غیر از تو؛ دارن سعی میکنن که با حرف نزدن انسان بودنشون رو نشون ندن؛ اما تو این سعی رو نمیکنی، و حرف میزنی: تو متفاوت خواهی بود.
آفت فلسفه، سفسطه است. نه؟
پاسخ دادنحذفاگر مثل همه باشی، مثل همه دنبال این خواهی بود که مثل هیچ کس نباشی.
خب منظور متن هم همین بود!
پاسخ دادنحذفمنظور متن این است که من خلاف شنا می کنم، حتی اگر خلاف، هم سمت خودم باشد
پاسخ دادنحذفrast migi yejuraii..
پاسخ دادنحذف@Eric
پاسخ دادنحذفکجاش همچی معنیای میداد؟ تو عنوان نوشته «پارادوکس» خب یعنی این که این داستان تمومی نداره و همیشه این دو راهی هست
به نظرم پست مینیمال رو نباید توضیح داد ولی به هر حال ممنونم از همایون بابت توضیح مفیدش
پاسخ دادنحذف@همایون:
پاسخ دادنحذفاین یک حلقه است. از خودم به دیگران، و از دیگران به خودم. در حلقه دو راهی نداریم.
Well formalized! a
پاسخ دادنحذفولی به نظر ِمن ایجاد تناقض نمیکنه؛ تو برای اینکه مثل ِبقیه نباشی، کاری رو میکنی که بقیه نمیکنن، و اون هم مثل ِهمه بودنه...
قابل تجسم هم هست:
فرض کن تو یک جمعی از آدمها، همه به غیر از تو؛ دارن سعی میکنن که با حرف نزدن انسان بودنشون رو نشون ندن؛ اما تو این سعی رو نمیکنی، و حرف میزنی: تو متفاوت خواهی بود.