قانون اساسی ایران دربارهی زنان دو رویکرد دارد: ۱. زنان حقی ندارند ۲. زنان تکلیف و مسئولیتی ندارند
۱. زنان حقی ندارند یعنی حتی دربارهی بدن خود هم نمیتوانند تصمیم بگیرند و مثلا برای عمل جراحی به اذن پدر، شوهر یا امثالهم نیاز دارند
۲. زنان تکلیفی ندارند یعنی زنان «به لحاظ قانونی»، وظیفه و مسئولیتی در قبال هیچ کس، حتی فرزندان خود، ندارند، مثلا زن حتی موظف نیست کودک خود را شیر دهد یا معاش کسی، حتی خودش، را تامین کند چون از نظر «قانون» همیشه یک مرد موظف است معاش زن را تامین کن (تنها وظیفهی «قانونی» زن «تمکین» است که اغلب شامل مواردی است مانند ترک خانه و از همه مهمتر آمیزش جنسی)
به طبع، وضعیت مردان برعکس است: ۱. اغلب حقوق موجود در قانون، متعلق به مردان است و ۲. اغلب تکلیفهای فردی و اجتماعی بر عهدهی مردان است. اغلب همین وظایف اقتصادی-اجتماعی است که سبب میشود مردان در برابر زنان، که تنها وظیفهی تمکین دارند، دائما موضعی قویتر داشته باشد
انسان یعنی مجموعهی حق و تکلیف پس اگر کسی برای حقوق برابر تلاش میکند، باید برای تکلیف و مسئولیت برابر نیز تلاش کند اما جالب اینجاست که همه فقط از حقوق برابر حرف میزنیم و حتی گاه «بیمسئولیت بودن قانونی زنان» را "تبعیض مثبت" قلمداد میکنیم!
حرف آخر این که تبعیضهای جنسیتی مشکل زنان نیست، مشکل انسانهاست و جا انداختن این موضوع از وظایف جنبش زنان است؛ بهتر بود به جای «روز زن» که گویی در خود شکلی از تبعیض را نهفته دارد، روزی به نام "انسان" میداشتیم
۱. زنان حقی ندارند یعنی حتی دربارهی بدن خود هم نمیتوانند تصمیم بگیرند و مثلا برای عمل جراحی به اذن پدر، شوهر یا امثالهم نیاز دارند
۲. زنان تکلیفی ندارند یعنی زنان «به لحاظ قانونی»، وظیفه و مسئولیتی در قبال هیچ کس، حتی فرزندان خود، ندارند، مثلا زن حتی موظف نیست کودک خود را شیر دهد یا معاش کسی، حتی خودش، را تامین کند چون از نظر «قانون» همیشه یک مرد موظف است معاش زن را تامین کن (تنها وظیفهی «قانونی» زن «تمکین» است که اغلب شامل مواردی است مانند ترک خانه و از همه مهمتر آمیزش جنسی)
به طبع، وضعیت مردان برعکس است: ۱. اغلب حقوق موجود در قانون، متعلق به مردان است و ۲. اغلب تکلیفهای فردی و اجتماعی بر عهدهی مردان است. اغلب همین وظایف اقتصادی-اجتماعی است که سبب میشود مردان در برابر زنان، که تنها وظیفهی تمکین دارند، دائما موضعی قویتر داشته باشد
انسان یعنی مجموعهی حق و تکلیف پس اگر کسی برای حقوق برابر تلاش میکند، باید برای تکلیف و مسئولیت برابر نیز تلاش کند اما جالب اینجاست که همه فقط از حقوق برابر حرف میزنیم و حتی گاه «بیمسئولیت بودن قانونی زنان» را "تبعیض مثبت" قلمداد میکنیم!
حرف آخر این که تبعیضهای جنسیتی مشکل زنان نیست، مشکل انسانهاست و جا انداختن این موضوع از وظایف جنبش زنان است؛ بهتر بود به جای «روز زن» که گویی در خود شکلی از تبعیض را نهفته دارد، روزی به نام "انسان" میداشتیم
جانا ز زبان من سخن می گویی!
پاسخحذفنام گذاری یک روز به اسم زن خودش نوعی تبعیض جنسیه(چون روز مرد نداریم) از طرفی هم نوعی تحقیره. یعنی زنها را در موضع ضعف دیدیم و گفتیم حالا یه روز هم بذاریم به اسمشون به تلافی همه ناملایمتها. در مورد تکالیف هم باید بگم که در اروپا الان راننده کامیون زن داریم. در مقابل در ایران: مادری که نگرانه چون بچه اش دیر کرده. حداکثر کاری که این مادر می کنه اینه که بره دم در خونه چشم به راه بشینه. فقط حرص می خوره و دلش شور می زنه. یعنی خودشو تا این حد ناتوان میدونه. چون جامعه اینطور بهش تلقین کرده.
حرف دل ما را زدی. دمت گرم. 52 هم راست میگه.
پاسخحذفمشکل اینجاست که حق نداشتن زن همه جا رعایت میشه اما تکلیف نداشتنش هیچ جایی رعایت نمیشه. کدوم زنی میتونه از نگهداری فرزندش صرف نظر کنه؟ قانون گذار اینو میدونسته و برای بستن دهن زنها تکلیف نداشتن رو هم توی قانون گذاشته.
پاسخحذفچند درصد از زنهایی که میشناسی بدون تکلیف زندگی میکنند؟ چند درصدشان از فرزندشون نگهداری نمیکنند یا کار خونه انجام نمیدن؟
از طرف دیگه، چند درصد از زنهایی که مسوولیت پذیر هستند، حقوقشون رعایت میشه؟
نکته دیگه اینکه تکلیف نداشتن خیلی چیز خوبی نیست! مسوولیت نداشتن یعنی نادیده گرفتن شخص و تواناییهاش، یعنی دور کردنش از جامعه، یعنی در حد یک شی تزیینی بهش نگاه کردن.
من فکر میکنم کسایی که دارن برای حقوق برابر میجنگن درواقع دارن برای تکلیف برابر هم میجنگند. اصلا مگه نه اینکه خود این جنگیدن یک جور مسوولیت و تکلیفه براشون؟ تا زمانی که حق کار، حق تحصیل، حق سفر نباشه مسوولیتی هم نخواهد بود. برای همین زمانی که حق باشه مسوولیت هم خواهد بود. درحالی که الان مسوولیت هست و حق نیست.
داشتن یک روز به نام "زن" نشون میده که هنوز در تمام دنیا تبعیض جنسیتی وجود داره. در امریکا (این مثال رو میزنم چون خودم اینجام) درآمد متوسط یک زن با عنوان شغلی و مسوولیت برابر با یک مرد از اون مرد کمتره. خیلی جاهای دیگه دنیا بدتر از این هم هست. زمانی روز "انسان" خواهیم داشت که زنها برای به دست آوردن حقوق خودشون (که شامل مسوولیت هم هست) نیاز به جنگیدن مداوم با قانون و عرف نداشته باشند.
۱- روز انسان داریم. روز جهانی حقوق بشر ۲۵ دسامبر.
پاسخحذف۲- تحصیل و اشتغال و استقلال اقتصادی همه از خواست های اولیه جنبش زنان بوده اند. در نتیجه نکته ای که در مورد وظایف گفتی اشتباهه.
۳- حرفت درباره این که این مساله کل جامعه هست صددرصد درسته. برای همین روز زن (با همین اسم) روز همه است. اختصاص دادن یک روز برای مسایل زنان (یا مسایل مربوط به چنسیت) حذف بقیه مسایل نیست، برعکس. اضافه کردن چیزی هست که معمولا حذف میشه. در نتیجه اگر شما مسایل دیگر رو که به مساله جنسیت پیوند می خوره در این روز مطرح کنید خیلی خیلی خیلی خیلی هم عالیه. به شرط این که اضافه کنید و نه حذف.
ممنون از بهار.
پاسخحذفبه نظر شما مشارکت زنان در کارهای دنیا(!!!) هنوز آن قدری نیست که حقوق برابر طلب کنند؟ اگر این طور است فکر نمی کنید همان حقوحقوق ناچیز، مشارکت زنان را کم میکند و به تبع توانایی مشارکت را؟ از این بگذریم؛ از این هم بگذریم که مردها هزاران سال نمیتوانند بزایند یا بچه شیر دهند چون نمی دانم منظورتان از تکلیف برابر چی است، اما با مقداری انصاف بپرسم مگر ما امروز زنِ سرپرست خانواده، زنِ رئیس، زنِ کارمند، زنِ کارگر و زنِ بیکار نداریم؟ مگر زنِ معتاد نداریم؟ مگر بشر امروز تا حدود زیادی بر جبر طبیعت غالب نیامده؟ پس دلیل تداوم سِری دیگری از نابرابریها چیست؟
ما زن ها فکر میکنیم بخشی از تبعیضهای باقی، اثر تداوم مغزهای رشد نیافتهی برخی ابنای بشر است. بخشی از آن ها که از روی عادت از عُرف تبعیت می کنند را هنوز باید تا حدودی به پای زمان گذاشت؛ ولی مغزهای مریضی که قانون منقرضی مینویسند و زندگی آدم را تباه میکنند را باید نشاند و فَهماند و یا متوقف کرد.
در آخر فکر میکنم بر اساس چیزی که نوشتید، این وظیفه ی هر انسانی است که این قوانین را در دفاع از حقوق زن محکوم کند.
به نطرم بهتر بود اسمشو می گذاشتند روز بدون خشونت علیه زنان ، خیلی بیشتر به درد می خورد
پاسخحذفبهار هرچي كه ميخواستم بگم رو خيلي خوب گفته بود...
پاسخحذفنيمي از جمعيت جامعه هيچ حقي ندارند و يه چيزي هم به اون نيم ديگه بدهكار شدن گويا...
يكي از مسووليتهايي كه زنان به عنوان حق ازش ياد ميكنن و سعي دارن به دستش بيارن حق نگهداري از فرزند بعد از جداييه...!
يكي ديگه از اين حقوق كار كردن بيرون از خونه بدون نياز به اجازه ي همسره (كه گويا اين هم مسووليته!)
يعني زنان ايران علاوه بر تلاش براي گرفتن حق بايد براي گرفتن مسووليت هم مبارزه كنن!
در كل هيچ جامعه اي پيشرفت نمي كنه مگر اينكه زنان اون جامعه پيشرفت كنن...!
همیشه می خونمتون اما این پست دیگه نذاشت که کامنت نذارم و تشکر نکنم.
پاسخحذفمرسی. خیلی زیاد!
حرفات درسته اما اینا توی قانون اساسی نیست تو قانون مدنی و و خانوادس ( هرچند چه فرقی داره مال کجا باشه ، مهم اینه که هست )
پاسخحذف