این کروکودیل ظاهرا تو ایالت کالیفرنیا بوده که این پیرزنی که بهش غذا میداده مریض شده و تو عکسایی که تو اینترنت دیدم این کروکودیل که ما فکر میکنیم همه چیز رو میبلعه اومده بود کنار اون نیمکتی که اون پیرزن مینشست، حالا شاید یه عده بگن به خاطر غذا اومده اونجا نه ولی به خاطر احساس محبتی بوده که پیش خودش داشته و تو چند تا عکسا حتی انگار داشت گریه میکرد، واقعا یه کروکودیل... [چند دقیقه بعد] وقتی آدم با طبیعت همراه بشه مریض نمیشه حالا شاید بگین اونی که تو ده زندگی میکنه خب گوشت تازه میخوره، کرهی محلی میخوره ولی نه، اون با طبیعته، با طبیعت نفس میکشه و احترام میذاره، واسه همین مریض نمیشه ولی اگه آدم مریض نشه، تکلیف این همه بیمارستان و دکتر و دانشگاه پزشکی چی میشه؟ همهی زندگی ما شده استرس و قسط و شهریه دانشگاه آزاد بچهمون رو از کجا بدیم، اما اون آدم تو طبیعت همهی فکرش اینه که شیر این بزغالهه انگار یه کم، کم شده، چقد قشنگه این...
[عین حرفهای مجری رادیو در یک برنامهی جدی، ۴ بهمن ۸۹]
[عین حرفهای مجری رادیو در یک برنامهی جدی، ۴ بهمن ۸۹]
سلام
پاسخحذفاولین باره که اینجا میام
بیشتر نوشته هاتون رو خوندم
جالب بود
این مدل نوشتن همیشه خواننده بیشتری داره
موفق باشید
سلام اولین بار نیست اینجا میام... اولین باره میکامنتم؟؟؟؟
پاسخحذفجالبه که آدم واسه پول چیکارا که نمیکنه... همین مجریه چند سال یه بار میره تو دل طبیعت؟ چقد میتونه یه ادم دهاتی و روستایی و رو تحمل کنه؟ تا حالا نشده به یکی بگه شهرستانی؟ آخرین مبلغی که داده تا دکوراتورش خونه شو شبیه اون طرح آرمانی تو وب آرمانی بکنه چنده؟؟؟
حرف زدن بعضی وقتا چه قدرررررررررررر راحته مخصوصا اگه حرف مفتی باشه که دنبالش کلی پول میاد....
بابابذارین ما با این زندگی مدرن گ.ه گرفتمون بمیریم... به شما چه آخه....
(عجب کامنت دراز بی معنی ای واسه اولین کامنت...)
بسی عجیب!
پاسخحذفare, engar shire bozghalehe kam shode chanvakhte
پاسخحذف