سلام چند صفحه خوندم از وبلاگت.هم جاي تشويق داره هم توبيخ.برخي طنزپردازيها ،بدعتها،نكته سنجي ها و نونگري هات جذاب و بانمكه.اما توهين به مسائل شريعت و كليت نظامي كه باخون شهدا به اينجارسيده تا امثال ما الان باامنيت زندگي كنيم واقعا كاره بي شرمانه اي هست.اتقوا الله لطفا
گاهی در بین نظرهای پست هات امکان بالفعل پست های جدید وجود دارد. چرا حرف ناشناس دوم را جدی نمی گیری؟ حیف این امنیت جامعه مان نیست که با وبلاگ نویسی به خطر می اندازی؟
نوشتههای قبلیتو می دیدم امروز. تو وبلاگت روند تبدیل از رسانه ای شخصی به رسانه ای که برای دیگران نوشته می شه رو کاملن می شه حس کرد. حالا این خوبه یا بده؟ والله نمی دونم.
@بابک مرسی که خوندی. حرفت کاملا درسته. یه بخش این قضیه ناآگاهانه بوده ولی قسمت عمدهش آگاهانه بود. اون نوشتههایی که بهشون میگی "شخصی"، برای من نوشتههای "خام" محسوب میشن. به هر حال خودت بهتر میدونی که "شخصی" نوشتن و "مخاطبمحور" نوشتن الزاما مخالف هم نیستن یعنی دستکم میشه سعی کنیم تا نوشتههای شخصی رو "همهپسند"تر بیان کنیم چون در نهایت نوشتههای اینجا شخصیان
شخصی یا مخاطب محور برای من هیچ کدوم ارزشمدار نیستن.تو پست قبلی هم نوشتم که نمی دونم خوبه یا بده. ولی با این حرف نمی تونم موافق باشم که شخصی یعنی خام. مثالش اینکه تو جایی که شخصیه می شه از اتفاق بدی که برای یه دوست افتاده حرف زد و عکسشو گذاشت( حالا چون فکر کنم پستش حذف شده من اسم و اینا رو نمی گم) ولی تو جایی که برای مخاطب نوشته می شه و نه یه جای شخصی (می دونم هر چی نوشته می شه شخصیه)آدم اینکارو نمی کنه و حتی اون پست رو هم حذف می کنه. این یه تصمیم به هر حال مخاطب داشتن و برای مخاطب نوشتن یه تبعاتی داره که البته به خودی خود بد نیست و البته خوب هم نیست
@ بابک در مورد خام بودن نوشتهها، خوب نگفتم، رو عبارت "برای من" تاکید وجود داشت. درست میگی، اصلا بحث ارزشی نیست و دو طرف قضیه نه بده نه خوب. برای من "خام" یعنی بیواسطه، بیواسطگی هم یعنی وقتی که بین حس دورنی و چیزی که ثبت میشه فاصلهای نیست. ولی میشه "شخصی" نوشت و باز حس درونی رو ثبت کرد ولی باواسطه. برای من "باواسطه بودن" کلا ارجح بود چون خودم به "بیواسطگی" دیگران مشتاق نبودم. اساسا نوشتن از یه اتفاق بد که یه دوست دچارش شده یعنی درد دل و فکر کنم وقتی کسی نمیخواد به درد دل کسی گوش کنه، بهتره خودش هم درد دل نکنه
سلامت مغز، در سلامت بدن است.
پاسخ دادنحذف[رونوشت به دانشگاه ها]
شر و ور نویسی کوتاه رو جمع کنید تو رو خدا
پاسخ دادنحذف@امید
پاسخ دادنحذف:)) عالی بود
@ناشناس
لطفا "ناشناس" نظر ندهید
نوشابه برای خوردن است
پاسخ دادنحذفرونوشت به زندانا
منظورت رونوشت به بدن ساز ها بود؟ :)
پاسخ دادنحذف@شقایق
پاسخ دادنحذفبین نهادها و اعضای نهادها اینقد تفکیک نکن!
مغز قسمتی از بدن است که میتواند به زبان دستور هم بدهد.
پاسخ دادنحذف(رو نوشت به زبان بازها)
بر منکرش لعنت !
پاسخ دادنحذفبه قول حسين درخشان: وزنه برداري بي مخ ترين ورزش جهان است ... حالا يك ربطي هم با بدنسازان داره ديگه
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفچند صفحه خوندم از وبلاگت.هم جاي تشويق داره هم توبيخ.برخي طنزپردازيها ،بدعتها،نكته سنجي ها و نونگري هات جذاب و بانمكه.اما توهين به مسائل شريعت و كليت نظامي كه باخون شهدا به اينجارسيده تا امثال ما الان باامنيت زندگي كنيم واقعا كاره بي شرمانه اي هست.اتقوا الله لطفا
آخه مشکل اینجاست که مغز قوی رو همه با یه نگاه نمی بینن
پاسخ دادنحذفکامنت نوشت : هرچند که نبودش توی خیلی ها با همون نگاه اول مشخصه
مغز برای فکر کردن است
پاسخ دادنحذف(رونوشت به دولتمرد ها)
گاهی در بین نظرهای پست هات امکان بالفعل پست های جدید وجود دارد. چرا حرف ناشناس دوم را جدی نمی گیری؟ حیف این امنیت جامعه مان نیست که با وبلاگ نویسی به خطر می اندازی؟
پاسخ دادنحذفI've been reading you for ages. I consider your your blog, "fact in small doses" s
پاسخ دادنحذفزبونم بخشی از بدنه
پاسخ دادنحذفسلامت مغز از رنگ سفيده مايل به خاكستريش معلومه...
پاسخ دادنحذف(رونوشت به كله پزي ها)
عقل سالم در بدن سالم ! اصلا راه رسیدن به عقل از بدن (سازی) می گذرد .
پاسخ دادنحذفسازمان حمایت از بدن سازان مظلوم
<< دوباره می سازمت بدن >>
نوشتههای قبلیتو می دیدم امروز. تو وبلاگت روند تبدیل از رسانه ای شخصی به رسانه ای که برای دیگران نوشته می شه رو کاملن می شه حس کرد. حالا این خوبه یا بده؟ والله نمی دونم.
پاسخ دادنحذفمحتویات شیشه نوشابه برای خوردن است.
پاسخ دادنحذف-رونوشت به زندانی ها
فقط پستان جزئی از بدن است.
پاسخ دادنحذف(بخشی از مانیفست جدایی طلبانهء "فدراسیون پستانسازی" از "فدراسیون بدنسازی")
توجه داشته باشید فقط محتویات شیشه نوشابه برای خوردن است
پاسخ دادنحذفرونوشت از زندان ها به زندانی ها
@بابک
پاسخ دادنحذفمرسی که خوندی. حرفت کاملا درسته. یه بخش این قضیه ناآگاهانه بوده ولی قسمت عمدهش آگاهانه بود. اون نوشتههایی که بهشون میگی "شخصی"، برای من نوشتههای "خام" محسوب میشن. به هر حال خودت بهتر میدونی که "شخصی" نوشتن و "مخاطبمحور" نوشتن الزاما مخالف هم نیستن یعنی دستکم میشه سعی کنیم تا نوشتههای شخصی رو "همهپسند"تر بیان کنیم چون در نهایت نوشتههای اینجا شخصیان
خيلي خوب. خيلي.
پاسخ دادنحذفشخصی یا مخاطب محور برای من هیچ کدوم ارزشمدار نیستن.تو پست قبلی هم نوشتم که نمی دونم خوبه یا بده. ولی با این حرف نمی تونم موافق باشم که شخصی یعنی خام. مثالش اینکه تو جایی که شخصیه می شه از اتفاق بدی که برای یه دوست افتاده حرف زد و عکسشو گذاشت( حالا چون فکر کنم پستش حذف شده من اسم و اینا رو نمی گم) ولی تو جایی که برای مخاطب نوشته می شه و نه یه جای شخصی (می دونم هر چی نوشته می شه شخصیه)آدم اینکارو نمی کنه و حتی اون پست رو هم حذف می کنه. این یه تصمیم به هر حال مخاطب داشتن و برای مخاطب نوشتن یه تبعاتی داره که البته به خودی خود بد نیست و البته خوب هم نیست
پاسخ دادنحذف@ بابک
پاسخ دادنحذفدر مورد خام بودن نوشتهها، خوب نگفتم، رو عبارت "برای من" تاکید وجود داشت. درست میگی، اصلا بحث ارزشی نیست و دو طرف قضیه نه بده نه خوب. برای من "خام" یعنی بیواسطه، بیواسطگی هم یعنی وقتی که بین حس دورنی و چیزی که ثبت میشه فاصلهای نیست. ولی میشه "شخصی" نوشت و باز حس درونی رو ثبت کرد ولی باواسطه. برای من "باواسطه بودن" کلا ارجح بود چون خودم به "بیواسطگی" دیگران مشتاق نبودم. اساسا نوشتن از یه اتفاق بد که یه دوست دچارش شده یعنی درد دل و فکر کنم وقتی کسی نمیخواد به درد دل کسی گوش کنه، بهتره خودش هم درد دل نکنه
پن: اون پست حذف نشده
كش مكشي عجيب در نوشته هاي عمومي و شخصي و خاص, كه همگي نوشته هائي هستند براي بيان نظرات شخصي نويسنده !
پاسخ دادنحذفاين نظر من هم شخصيه :))