ادامهی پست قبل:
زمان «حال» یعنی چه؟ همین لحظه؟ ده دقیقه بعد «حال» نیست؟ ده دقیقه قبل چی؟ بیست دقیقه چی؟ ده روز چی؟ یک ماه؟ ده سال؟ از کجا به بعد اسمش میشود «آینده»؟ از کجا به قبل اسمش میشود «گذشته»؟ خاطرات گذشتهاند؟ گذشتهها گذشته؟ نامدهها نیامدهاند؟ اصلا آیا «در حال زیستن» و «بندهی دم بودن» بیمعنیترین چیزی نیست که ممکن است به ذهنمان خطور کند؟ البته آن خدابیامرز* (طیب الله برکاته) در رسالهاش** گفته بود: «اگر مقصود ما از جاودانگی، استمرار بیپایان زمان نباشد بلکه بیزمانی باشد، پس آن کس جاودانه میزید که در زمان حال زندگی میکند.» ولی خب از همان «اگرِ» ابتدایش پیداست که «حال او» ربطی به «حال ما» ندارد
* ویتگنشتاین
زمان «حال» یعنی چه؟ همین لحظه؟ ده دقیقه بعد «حال» نیست؟ ده دقیقه قبل چی؟ بیست دقیقه چی؟ ده روز چی؟ یک ماه؟ ده سال؟ از کجا به بعد اسمش میشود «آینده»؟ از کجا به قبل اسمش میشود «گذشته»؟ خاطرات گذشتهاند؟ گذشتهها گذشته؟ نامدهها نیامدهاند؟ اصلا آیا «در حال زیستن» و «بندهی دم بودن» بیمعنیترین چیزی نیست که ممکن است به ذهنمان خطور کند؟ البته آن خدابیامرز* (طیب الله برکاته) در رسالهاش** گفته بود: «اگر مقصود ما از جاودانگی، استمرار بیپایان زمان نباشد بلکه بیزمانی باشد، پس آن کس جاودانه میزید که در زمان حال زندگی میکند.» ولی خب از همان «اگرِ» ابتدایش پیداست که «حال او» ربطی به «حال ما» ندارد
* ویتگنشتاین
عجب حالی به حال ما داد
پاسخحذفاین را از این طریق هم می شود اثبات کرد:
پاسخحذففرض کنید "حال" از 10 دقیقه پیش تا 10 دقیقه آینده باشد.[10+,10-]
حالا فرض کنید عمر شما مجموعه ای از "حال" هایی باشد که شما زندگی کردید.
در عرض 80سال زندگی(فرض کنید دوره ریاست جمهوری دکتر فقط همین 4 سال باشد، در غیر این صورت محاسبات به هم میریزد!)،شما 2102400 بار زندگی کردید.
حال اگر بازه را نصف کنید:[5+,5-]
دوبرابر می شود: 4,204,800
و اگر باز بازه کوچکتر شود تا به صفر میل کند، شما بی نهایت بار زندگی کردید.
جاودانه باشید!
آفریده شدن انسان یک بار نیست، ما در هر لحظه آفریده می شویم.
پاسخحذفشاید لحظه های آفریده شدن ما، همان "حال" های ما باشد.
دم رو غنیمت شمردن یعنی تصمیمات درست در لحظات مقتضی با توجه به مکان و امکانات برای حصول نتایج پر بار
پاسخحذفزمان حال میتونه زمان حساس تصمیم گیری باشه!اگرفرصت بگذره و تصمیم درست گرفته نشه یعنی زمان گذشته و باید چشم به آینده داشت یعنی فرصت تصمیم گیری دیگری که بتوان با تجربیاتی که از قبل بدست اومده فعل درست رو اتخاذ کرد.
آره امید، فرمولت درسته ولی این فرمول به درد موجوداتی میخوره که نه حافظه دارن و نه میتونن یه ثانیه بعد رو پیشبینی کنن D:
پاسخحذفسلام چه جوریاست که انقدر قشنگ مینویسی
پاسخحذفلینکت کردم. نمیدونم این کار رو در زمان حال کردم، یا گذشته. به هر حال اثرش فرقی نمیکنه.
پاسخحذفحال سارتر و ویتگنشتاین بد است و حال من و تو ، این .
پاسخحذفکامنت گذاشتم اینو بگم : حال زمانی تمام می شود که حالمان تغییر کند و حال دیگری شروع شود . حالا بگیر 10 دقیقه یا ده سال ..
:)
پاسخحذفحال تو حاله...
هه..
پاسخحذفحقيقت امر چيه؟؟
همين كه مياي حال رو بزي يكي مياد يچي ميشه آيندت رو نيست و نابود ميكنه
همين كه آينده نابود شدت ميرسه يه گذشته تلخ پشت سرته كه دنبالت ميكنه
تو تو حال ايستادي از اينده و گذشته داري فرار ميكني همش فرار ميكني فرارم كه نكني هي غم غصش رو مي خوري حال ديگه مفهومي نداره كه بخواي توش بموني يا با هاش زندگي كني
ميشه يكي يه زمان جديد واسه پناه بردن بهش معرفي كنه؟؟
صرفاً در زمان حال دو سالگیت مبارک :)
پاسخحذف