۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

594 - شعر مکانیکی

دنده و گاز و کلاجم، همه را چون بردی
شرط انصـاف نباشـد که تو فرمان نبری
و.ع.

۱۸ نظر:

  1. ببخشید که کامنت ِ بی ربط میذارم. ولی یه سوال داشتم. اینکه تو بلاگ اسپات چطور آیکن لایک گذاشتید؟ و دوم اینکه زبان ِ وبلاگتون رو کجا فارسی کردید؟

    پاسخ دادنحذف
  2. سلام اگه می خوای تبادل لینک کنیم خبرم کن.مرسی

    پاسخ دادنحذف
  3. جند صفحه از وبلاگتون رو خوندم و لذت بردم :)

    پاسخ دادنحذف
  4. آقاي راننده...آقاي راننده...يا الله بزن تو دنده...
    برو به سمت تهرون...مي خوام برم تيلويزيون...
    ياده كلاه قرمزي افتادم...
    با تشكر از آقاي و.ع
    سراينده شعر مكانيكي

    پاسخ دادنحذف
  5. لطفا بخش شعرهاي مكانيكي وبلاگتون رو بيشتر كنين.
    مكانيك خيلي گسترده است.

    پاسخ دادنحذف
  6. اين كه قافيه نداشته بيد جيگرررر

    پاسخ دادنحذف
  7. ترمزت را هم ببری و بدی حله....

    پاسخ دادنحذف
  8. طنز رندانه ای داشت.خیلی جالب بود.

    پاسخ دادنحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید