۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

567 - فیتیش جامه‌دری در عرفان عملی

روزی مریدی نزد کلاغی رفت. کلاغ گفت قــــااار! و مرید فی‌الحال جامه درید و سر به صحرا نهاد

۸ نظر:

  1. بسی نیکو بود و همی فیض بردیم!

    پاسخحذف
  2. مار مااااارررر ... من قارم

    پاسخحذف
  3. عرفان همين بخش خرقه دريدنش خوب است بقيه اش خيلي سخته...اون مريد مرشد ديگر نمي خواهد...پيغام بده بهش...

    پاسخحذف
  4. میشه به بعد نامحدود عرفان
    در لفظ نیز اشاره کرد که
    در قار نهفته بوده.

    پاسخحذف
  5. ما هم الان بیابونیم یعنی سر گذاشتیم !

    پاسخحذف
  6. بسیار عالی
    سری به خانقار ما بزن

    پاسخحذف
  7. و نیز چنان گویند که روزی این پست برخواند. در حال صیحه ای بزد و جامه بر تن خویش درید و هم از این رو کاتب را صاحب-الپست-الجامه-در بگفتند
    آقا سلاملیکم و عرض ارادت و این حرفا :) ـ

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید