"طمع از خیر کسان ببرید تا به ریش مردم توانید خندید"
۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه
429 - مرثیهای برای چربی
شاهدخت از گریه بیقرار بود و در انتظار تا من سوار بر اسب سفید زیر ایوان قصر برایش نغمهی آزادی ساز کنم. شاهدخت نمیدانست که در آن حوالی هیچ اسب سفیدی نیست که وزن مرا تحمل کند
لابل : رستم
پاسخ دادنحذفجای اینه نغمه آزادی ساز کنی یه کم وزنت رو بیار پایین !!
پاسخ دادنحذفیه خر هم می گرفتی کارت راه می افتاد !!
خب گیرم این سوار خر بشه، شاهدخت که نمیشه! اصن مشکلو نمیگیریا!
پاسخ دادنحذفوزن نثرت هم مث وزن خودته !
پاسخ دادنحذفها
پاسخ دادنحذفحالا هي بگين لاغر بده.
خر كه هيججي كره خرم مثل آب خردن مي برتش.
خوب سوار کولش میکرد.
پاسخ دادنحذف