- سلام - ... - ببخشید، میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ - ... - ببخشید با شما هستم، میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟ - آخه...[لبخند] با اجازه بزرگترهـا....بلـــه!
[پسرک شهقههای میزند و خشتکدران رو به صحرا میدود]
سلام جالب بود من دلیلو می دونم کدئین جان دلیلش نبود وقحطی پسره :)))))) مثل همیشه خوب بود .. ممنونم که سر زده بودی و معذرت از اینکه انقدر طولانی نوشته بودم که حوصله خوندنشو نداشتی .. ت / م / ا / م
خشتک دران رو خوب اومدی.
پاسخ دادنحذفخشتک دران =)))
پاسخ دادنحذفآرشیوتو کلهم خوندم. به نظر نمیاد موجود شادی باشی. بر عکس چیزایی که مینویسی.
سلام
پاسخ دادنحذفجالب بود من دلیلو می دونم کدئین جان دلیلش نبود وقحطی پسره :))))))
مثل همیشه خوب بود .. ممنونم که سر زده بودی و معذرت از اینکه انقدر طولانی نوشته بودم که حوصله خوندنشو نداشتی ..
ت / م / ا / م
ترشیده بوده؟
پاسخ دادنحذفپسرک شقشقه ای میزند و خشتک دران در خشتک خود نمیگنجد.
پاسخ دادنحذف