۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه

178 - عقده‌ای

- سلام
- ...
- ببخشید، میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟
- ...
- ببخشید با شما هستم، میشه چند لحظه وقتتون رو بگیرم؟
- آخه...[لبخند] با اجازه بزرگ‌ترهـا....بلـــه!

[پسرک شهقهه‌ای می‌زند و خشتک‌دران رو به صحرا می‌دود]

۵ نظر:

  1. خشتک دران =)))

    آرشیوتو کلهم خوندم. به نظر نمیاد موجود شادی باشی. بر عکس چیزایی که مینویسی.

    پاسخحذف
  2. سلام
    جالب بود من دلیلو می دونم کدئین جان دلیلش نبود وقحطی پسره :))))))
    مثل همیشه خوب بود .. ممنونم که سر زده بودی و معذرت از اینکه انقدر طولانی نوشته بودم که حوصله خوندنشو نداشتی ..
    ت / م / ا / م

    پاسخحذف
  3. پسرک شقشقه ای میزند و خشتک دران در خشتک خود نمیگنجد.

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید