۱۳۸۷ آذر ۲۶, سه‌شنبه

153 - یادگاری که در این گنبز دوار بماند

دخترکی بود در ینگ دنیا، در دیار اسکیـپـی، سمیرایی بود شهره به ساغری. دل بدو دادم و او به من Guitar Rig داد. باشد که بماند

۴ نظر:

  1. به من گفت بیا
    به من گفت بمان
    به من گفت بخند
    به من گفت بمیر
    آمدم
    ماندم
    خندیدم
    مردم
    کافه برفی من خیلی دور نیست . منتظرم

    پاسخحذف
  2. واقعا چیز باارزشتری بهت داده..

    پاسخحذف
  3. دتس کول اکچولی!

    پاسخحذف
  4. سمیرا / شهره/ به ساغری!۲۸ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۹:۱۱

    دل به من دادی / فردا پسش می گیری!

    اما گیتار ریگی بتو دادم که تا ابدالدهر بماند ! مثل جهل مرکب!

    حالا قضاوت با شماست!

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید