۱۳۸۷ آبان ۱۱, شنبه

67 - باغ من

...
باغ بی‌برگی، روز و شب تنهاست
ساز او باران، سرودش باد.
جامه‌اش شولای عریانی‌ست.
...
گو بروید، یا نروید، هر چه در هرجا که خواهد، یا نمی‌خواهد؛
باغبان و رهگذاری نیست.
باغ نومیدان، چشم در راه بهاری نیست.
...
م. امید
تهران، خرداد 1335

۲ نظر:

  1. داستان از میوه های سر به گردون سای اینک خفته در تابوت پست خاک میگوید...

    پاسخحذف

لطفا «ناشناس» نظر ندهید